بررسی تخصصی
پسرکی همیشه منتظر بازگشت پدرش از سفرهای دور و دراز بود. این بار، ناخدا سوغاتی عجیبی آورده بود: طوطیِ رنگارنگی به نام «پاپی» که از قلب آفریقا به خانهی آنها رسیده بود. پسر، شیفتهی پرهای درخشان و چشمان کنجکاو پاپی شد و هر روز ساعتها با او وقت میگذراند. کمکم، پاپی شروع به تقلید صداها کرد. اول یک «سلام» نامفهوم، سپس «روز بهخیر» و گاهی هم با صدای بلند میخندید!
یک روز، پسر جرئت کرد و درِ قفس را باز گذاشت. پاپی، بالهایش را گشود و برای اولینبار آزادی را حس کرد. پروازش بینظم اما زیبا بود. وقتی روی شانهی پسر نشست، انگار دوستیِ آنها برای همیشه ماندنی میشد.
اما یک اتفاق غیرمنتظره همهچیز را تغییر داد … .
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.